مسوت به استانبول میآید تا شرکتی را که پدرش به او وکالت فروش دو درصد از سهام آن را داده، بفروشد. او بیشتر از آنچه برنامهریزی کرده بود، میماند و این همزمان با فرصتی برای برقراری دوباره ارتباط با بست، یک عشق قدیمیاش، میشود.
مسوت به استانبول میآید تا شرکتی را که پدرش به او وکالت فروش دو درصد از سهام آن را داده، بفروشد. او بیشتر از آنچه برنامهریزی کرده بود، میماند و این همزمان با فرصتی برای برقراری دوباره ارتباط با بست، یک عشق قدیمیاش، میشود.