ریچی ریچارد (اجتماعاً دست و پا چلفتی و بی تجربه در امور جنسی) و ادی هیتلر (الکلی بی خیال) دو فرد اجتماعی طرد شده هستند که در حال دریافت کمک مالی زندگی می کنند. آنها در یک آپارتمان کثیف در همرسمیت، لندن به دام افتاده اند و دائماً بی پول، کسل و از نظر جنسی ناامید هستند. آنها روزهای خود را به توطئه چینی، جر و بحث و بدرفتاری و سادیسم نسبت به یکدیگر می گذرانند.