فیلم فیلم عشق
لنز یک خیالپرداز است. جذاب، visionary و – همانطور که برای یک سی ساله در برلین خوب است – به شدت ناتوان از تصمیمگیری. پس از یک شب پرشور، لنز در کنار ایرا بیدار میشود و کاملاً گیج است. لنز عاشق است. همچنین ایرا. تابستان عشق آغاز میشود: شبگردی در شبهای برلین، نوشیدن آبجو در کنار کانال، صحبت دربارهٔ عشق و کودکی. همه چیز زیباست. تا زمانی که ایرا این یک سوال را میپرسد که همه چیز را تغییر میدهد: «آیا میخواهی بچهدار شوی؟» حالا زمان آن است که لنز کاری را که بهترین میداند انجام دهد، وقتی اوضاع پیچیده میشود. او فرار میکند. بدون لنگر، او در تابستان سرگردان میشود و باید با قهرمانان خیالهایش روبرو شود که مدام او را دربارهٔ احساساتش مورد بررسی قرار میدهند. در همین حال، دوستش کن با محبت و عدم درک لنز را پوشش میدهد. وقتی پاییز میرسد، ایرا در نهایت با لنز روبرو میشود و او باید با «هر چه که باشد» روبرو شود.
پیشنمایش موجود نیست.