فیلم نفرت
این داستان دربارهٔ کنان، یک مهندس است که به یک روستا در آناتولی میرود تا سد بسازد و زلیش. کنان بخشی از تیمی است که سدهایی برای روستاهایی که آب ندارند میسازد. در روستایی که به آن میرود، با زن جوانی به نام زلیش آشنا میشود. در یک روز بارانی، زلیش نمیتواند به خانه برگردد و در خانهٔ کنان میماند. چند ماه بعد، کنان به استانبول برمیگردد. در این مدت، مشخص میشود که زلیش باردار است. زلیش نمیتواند شایعات و بیرحمیهای روستاییان را تحمل کند و از روستا فرار میکند. در این مدت، چاووش از او حمایت میکند. پس از اینکه متوجه میشود که بچه به دنیا آمده، کنان به روستا میآید و بچه را میبرد. زلیش باور دارد که بچهاش مرده به دنیا آمده است. سالها بعد، او عکسی از کنان با پسرش را در روزنامه میبیند و برنامهریزی میکند تا پسر کنان را بدزدد و انتقام بگیرد.
پیشنمایش موجود نیست.