فیلم الماسها در شن
یوجی، کارمند متأهل سابق، به تازگی مادرش را در توکیو به خاک سپرده است. با روابط معنادار کمی که باقی مانده، او با این واقعیت روبرو میشود که هیچ چیزی برای زندگی کردن ندارد. یک برخورد تصادفی با مینروا، کارگر مهاجر فیلیپینی که به نظر میرسد غم او را حس میکند، او را به دیدن وضعیتش به شیوهای جدید ترغیب میکند. مینروا که قبلاً سرگرمکننده شبانه بوده، اکنون به عنوان پرستار کار میکند تا برای تنها فرزندش در فیلیپین تأمین مالی کند. وقتی یوجی جسد در حال تجزیه همسایهاش، مردی پیر که نامش را نمیداند، را پیدا میکند، مرگ او به عنوان کدوکوشی، یا مرگ تنهایی، اعلام میشود. یوجی که نمیخواهد به همین سرنوشت دچار شود، احتیاط را کنار میگذارد و به دنبال مینروا به مانیل، پایتخت فیلیپین، میرود.