فیلم داستان تزار سالتان
در یک شب تاریک زمستانی، تزار جوان سالتان خوش شانس بود که توانست یک تزارین از یک خانواده ساده روسی پیدا کند. او به قدری تحت تأثیر سخنرانی جوانی جذاب قرار گرفت که همان شب با او ازدواج کرد و دو خواهرش را به عنوان خدمتکار به کاخ برد. اما دختران خیانتکار خوشحالی خواهر خوش شانس خود را نمیپذیرند و شروع به توطئه میکنند. سالتان برای یک کمپین نظامی طولانی میرود، در حالی که ملکه جوان فرزندش را به دنیا میآورد. خواهران شرور نامهای به تزار مینویسند که در آن به طور بیشرمانهای درباره کودک دروغ میگویند: آنها میگویند، ملکه فرزند ناشناسی به دنیا آورده است، "نه پسر و نه دختر." سالتان ناراحت میشود، اما دستور میدهد تا بازگشتش صبر کنند. خواهران نامه را جایگزین میکنند و در نتیجه، دختر و فرزندش در یک بشکه چوبی محبوس شده و به اقیانوس انداخته میشوند.
پیشنمایش موجود نیست.