فیلم خورشید ما
سانهی، فارغالتحصیل رشته فیلم، به مدرسهاش مراجعه میکند تا از پروفسور چوی درخواست نامه توصیهای برای تحصیل در ایالات متحده کند. با دانستن اینکه پروفسور به او علاقه دارد، انتظار دارد که نامه خوبی از او دریافت کند. سانهی پس از مدتها از لاک خود خارج میشود و با دو مرد از گذشتهاش ملاقات میکند: منسو، دوستپسر سابقش، و جائههک، کارگردانی که از همان مدرسه فیلم فارغالتحصیل شده است. در طول این ملاقاتها، سانهی و این سه مرد به یکدیگر «نصیحتهایی درباره زندگی» میدهند. این سه مرد که همگی به او علاقهمندند، سعی میکنند او را بشناسند و احساسات واقعیاش را درک کنند. به طرز عجیبی، نصیحتها و ویژگیهای او مشابه به نظر میرسند و از یک نفر به نفر دیگر منتقل میشوند. کلمات «نصیحت درباره زندگی» به نظر مشکوک میآیند و با بیربطتر شدن افکار سه مرد درباره سانهی، از بین میروند.