فیلم بسم الله، با شوهرت ازدواج کن
کتی به تازگی از تحصیل در خارج به عنوان متخصص زنان و زایمان به اندونزی بازگشته است. او در جاکارتا با استقبال دوستان و خانوادهاش روبرو میشود. اما به همراه عنوان و شغل جدیدش، کتی تحت فشار والدینش برای ازدواج نیز قرار دارد. یکی از نامزدها به عنوان قویترین گزینه برای کتی مطرح میشود، نام او ارول است. دوست کتی مدتهاست که به او احساساتی دارد، اما کتی هیچ تمایلی به پذیرش این احساسات ندارد زیرا قلبش هنوز در عشق قدیمیاش با مالک، دوستپسرش از دبیرستان گرفتار است. یک روز، کتی با یک دوست قدیمی به نام هانا ملاقات میکند. آنها در حین تمرین کتی با هم آشنا شده بودند؛ هانا به عنوان بیمار باردار به او مراجعه میکند. به عنوان یک شکل از رها کردن، هانا کتی را به شام در خانهاش دعوت میکند. اما کتی وقتی متوجه میشود که شوهر هانا مالک است، شوکه میشود. تعجب کتی زمانی بیشتر میشود که سلولهای سرطانی را در بدن هانا پیدا میکند.