فیلم زمرد
پس از فارغالتحصیلی از مدرسه در روستای زادگاهش، زمرّد به دوشنبه میرود تا تحصیلاتش را در مؤسسه ادامه دهد. به زودی او همسر یک استاد جوان به نام کادیروف میشود. اما شوهر فئودالیاش میخواست او را در چهار دیواری حبس کند و مجبورش کرد مؤسسه را ترک کند. و پس از تولد دخترش (و نه پسرش)، او خشن شد، به زنش توهین کرد و او را کتک زد. زمرّد او را ترک کرد. پس از انتقال به بخش مکاتبهای، او به روستا بازگشت. اما همه از زنی که با کودک بدون شوهر آمده بود، استقبال نکردند. اما افراد مهربان کمک کردند. زمرّد به یک سرپرست تبدیل شد و اعتبار کسب کرد. او به دوست دوران کودکیاش جلیل علاقهمند شد و او نیز به احساساتش پاسخ داد.
پیشنمایش موجود نیست.