فیلم خانه شیشهای
معمار بلندپرواز ویکتوریا به دقت زندگیاش را طراحی کرده است. او دخترش را به عنوان نسخهای از خود بزرگ میکند و به سختی متوجه چیزی خارج از دنیای ایدهآلش میشود. مرحله بعدی برای خودآگاهی، پروژهای است که باید او را به شناخت دیرینهاش برساند. اما در حین افتتاح، دخترش ناپدید میشود. پلیس متقاعد است که آلیسا در قاچاق مواد مخدر دخالت دارد. ویکتوریا ناچار است برای کمک به شوهر سابقش که در پلیس کار میکند، مراجعه کند. دیدگاههای آنها از این تراژدی متفاوت است و با گذشت زمان، ویکتوریا شروع به درک میکند که دخترش چقدر از او دور شده است. رابطه ایدهآل با دخترش، که بر اساس درک متقابل و صراحت است، حبابی است که میترکد. ویکتوریا با دنیای واقعی مواجه میشود و شروع به تحقیق میکند، هرچند نمیخواهد شهرتش را از دست بدهد. در خلأ تنهایی، تحت فشار جامعه و شوهر سابقش، ویکتوریا جانش را به خطر میاندازد تا بیگناهی دخترش را ثابت کند.
پیشنمایش موجود نیست.