بابا نوئل سعی می‌کند از دست گروهی از جوانان با چاقو فرار کند. این یکی از چندین وینیت از زندگی فلسطینی‌ها در اسرائیل است - در محله‌ای در ناصره و در ایست بازرسی ال-رام در قدس شرقی. بیشتر داستان‌ها خنده‌دار، برخی ابزورد و یکی افسانه‌ای و خیالی است؛ چند کلمه گفته نمی‌شود. مردی که هر روز صبح به طور منظم نامه‌هایش را بررسی می‌کند دچار حمله قلبی می‌شود. پسرش به ملاقات او در بیمارستان می‌رود. پسر به طور منظم با زنی در ال-رام ملاقات می‌کند؛ آنها در یک ماشین نشسته و دست‌هایشان را نوازش می‌کنند. یک بار، او در برابر نگهبانان اسرائیلی در ایست بازرسی می‌ایستد؛ بعداً، به صورت نینجاوار، با سربازان در یک میدان تیراندازی مقابله می‌کند. یک بادکنک قرمز در آسمان شناور است. همسایه‌ها زباله‌ها را از دیوارها پرت می‌کنند. زندگی ادامه دارد تا اینکه دیگر ادامه ندارد.