یک دزد قدیمی به نام "کاردینال"، در روزهای جشنواره بین‌المللی جوانان و دانشجویان، تصمیم می‌گیرد تا افراد قدیمی را جمع‌آوری کند تا سرقت‌های کوچک و بزرگ از شرکت‌کنندگان جشنواره انجام دهد. در طول "کنفرانس" مشخص می‌شود که یک "بحران پرسنلی" کامل به وجود آمده است. ملاقات بعدی با قاچاقچی سابق — سنکا-مورو، که از گذشته‌اش جدا شده و در خانواده و کار صادقانه‌اش خوشبختی یافته، کاردینال را به سردرگمی و آشفتگی ذهنی می‌کشاند. گفت‌وگو با پروفسور موروتمسف، فردی که به بیماری لاعلاج مبتلا است اما همچنان به سرنوشت دیگران اهمیت می‌دهد، کاردینال را شوکه می‌کند و او اولین اما تصمیم‌گیرانه‌ترین قدم را به سمت زندگی جدیدی برمی‌دارد و از دنیای جنایی جدا می‌شود.