عنوان به نوشیدنی فایرزنگن‌باوله اشاره دارد که توسط گروهی از آقایان در صحنه افتتاحیه مصرف می‌شود. در حالی که آنها داستان‌های نوستالژیک درباره روزهای مدرسه خود را تبادل می‌کنند، نویسنده جوان موفق، دکتر یوهانس پیففر، متوجه می‌شود که به خاطر آموزش در خانه و عدم حضور در مدرسه، چیزی را از دست داده است. او تصمیم می‌گیرد با جعل هویت به عنوان یک دانش‌آموز در یک دبیرستان کوچک، این کمبود را جبران کند. در مدرسه، او به سرعت به عنوان یک شوخ‌طبع شناخته می‌شود و به همراه همکلاسی‌هایش، معلمان خود، کری، بومل و مدیر مدرسه، کناور را با شیطنت‌های نوجوانانه آزار می‌دهد. دوست‌دخترش، ماریون، بی‌نتیجه سعی می‌کند او را متقاعد کند که از این نمایش احمقانه دست بردارد. در نهایت، او به دختر مدیر مدرسه علاقه‌مند می‌شود و پس از تحریک معلمان به اخراجش از مدرسه، هویت خود را فاش می‌کند.