فیلم استقرار کارگر
لئونید پلشچف از جنگ به صورت نابینا بازگشت. برخلاف میلش، او وابسته شد. او غم خود را در مستی بیحد و حصر غرق میکند و بدین ترتیب همسرش ماریا و پسر نوجوانش لیونکا را عذاب میدهد. ماریا سرانجام تصمیم میگیرد که پسرش را بردارد و به آلتای برود، اما پسر فرار میکند و به پدرش برمیگردد. بنابراین، آنها با هم زندگی نیمهمفلوکی را سپری میکنند تا اینکه گریگوری شالگین، دوست قدیمی پلشچف، از ارتش بازمیگردد. اوست که در لئونید عزت نفس و افتخار یک سرباز را بیدار میکند. با وجود دلسوزی، او به او کمک میکند تا به کار برگردد.
پیشنمایش موجود نیست.