فیلم عابران دیررس
پنج داستان کوتاه.
(1) “زمان نزدیک میکند، زمان دور میکند” – ادوارد عشق ناکامش به آنا را به یاد میآورد و سالها بعد به خواهرش زوفیا نامه مینویسد و او را با آنا اشتباه میگیرد.
(2) “دایره وجود” – دختری در پیست یخ به واچک علاقهمند میشود؛ تحت فشار خانواده، او با یک تولیدکننده صابون ازدواج میکند.
(3) “پاریس 1945” – یک سرباز پناهنده لهستانی و یک زن آمریکایی در زمان جنگ رابطهای گذرا برقرار میکنند قبل از اینکه او در سپیده دم برود.
(4) “استاد پیر” – دو مرد به دنبال یک استاد پیر هستند تا آخرین آرزوی یک زندانی در حال مرگ را برآورده کنند؛ راجر خود را به عنوان یک دانشآموز سابق جا میزند.
(5) “معلم” – همسر نادیده گرفته شده زوفیا تستهای فیلم را قبول میکند، تنها برای اینکه بفهمد کارگردان به دنبال یک زن عادی است.
پیشنمایش موجود نیست.