فیلم دو مرد از میلواکی
پرنس هنری بالکان دو آرزو دارد: ملاقات با لورن باکال و دیدن "آمریکای واقعی". او با تاکسیدار باز ویلیامز دوست میشود و بدون اینکه بداند میکروفن روشن است، این دو یک مناظره درباره دموکراسی در مقابل سلطنت را به کشور پرنس پخش میکنند. یک رفراندوم در آنجا هنری را از کار بیکار میکند. او به میلواکی پرواز میکند تا فروشنده آبجو شود و در صندلی کناریاش با باکال ملاقات میکند، اما یک ضربه بر شانهاش به این معنی است که باید صندلیاش (و رویا) را به بوگی واگذار کند.