خانم رز یک هتل کثیف در حومه پاریس اداره می‌کند. او فردی قوی‌اراده است اما هیچ گونه اصول اخلاقی ندارد و روزی شوهرش را که صداقت او مانع کسب و کارش بود، به قتل رسانده است. او اکنون تحت حکم تعلیق به قاچاق مشغول است. روزی، ویکتور، یکی از همدستان سابقش که تحت تعقیب پلیس است، به او پناه می‌آورد. در حین یک میهمانی مشروب‌خواری، او ایده بدی به ذهنش می‌رسد و یک چمدان پر از اسکناس را به او می‌سپارد، غنیمتی که ویکتور امیدوار است با آن زندگی‌اش را در آمریکای جنوبی از نو بسازد. اما رز، فریب وسوسه را می‌خورد و ویکتور را خیانت می‌کند، که توسط پلیس دستگیر می‌شود. با این حال، او موفق می‌شود فرار کند و تنها یک چیز در ذهنش است: انتقام از رز...