فیلم دوباره با هم
آن کرندال شهردار یک شهر کوچک در ورمانت است. شوهر مرحومش سالها شهردار بود و پس از مرگ او، او باید به کار ادامه دهد و دخترش از ازدواج اولش را بزرگ کند. او با دختر، پدرشوهرش و یک خدمتکار زندگی میکند. در میدان شهر، مجسمهای از شوهر مرحومش وجود دارد و هر سال از زمان مرگ او، جشن سالگردی در آنجا برگزار میشود. امسال در حین طوفان رعد و برق، مجسمه توسط صاعقه ضربه میخورد و سر آن میافتد. دختر اصرار دارد که به جای تعمیر مجسمه قدیمی، مجسمه جدیدی نصب شود. شهردار کرندال به نیویورک فرستاده میشود تا با مجسمهساز مورد نظر، جورج کوردی، مصاحبه کند.
پیشنمایش موجود نیست.