فیلم فقط لحظات شاد را بشمارید
ویکتور برانزل پیر نوهای به نام آلف دارد که عاشق دختری به نام لیلیان لیند است که در یک فروشگاه دستکش کار میکند. اما لیلیان با پیشینه سادهاش در دایرههایی که آلف به آن تعلق دارد پذیرفته نمیشود و آنها به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند آیندهای با هم داشته باشند. ازدواج غیرممکن است. ویکتور لیلیان و آلف را فرا میخواند و شروع به گفتن داستان زندگیاش میکند.
پیشنمایش موجود نیست.