یک کنتور فروتن، اویشر آرزو دارد که یک خواننده اپرا باشد. او روستای کوچک خود را ترک میکند تا به دنبال رویایش برود، اما وقتی صدایش میشکند، با شرمندگی به خانه برمیگردد و به حضور در خدمات یوم کیپور راضی میشود بدون اینکه بخواند. پس از بازگشت، اویشر مطلع میشود که پسرش فوت کرده است. از دلتنگی معجزهای به وجود میآید: صدای اویشر بازمیگردد، قویتر از همیشه. پس از اجرای خدمات روز آمرزش، اویشر ناگهان سقوط میکند و به آرامی به پسرش در مرگ میپیوندد. اگر میخواهید آغاز به سوی شکوه را ببینید، حتماً به دنبال یک نسخه خوب بگردید؛ بسیاری از نسخههای موجود آنقدر محو شدهاند که نه تنها زیرنویسهای انگلیسی غیرقابل خواندن هستند، بلکه تشخیص یک بازیگر از دیگری نیز بسیار دشوار است.